مفهوم و اندازه گیری درآمد
یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد کلان که بهترین معیار نیز جهت ارزیابی فعالیتهای اقتصادی در یک کشور می باشد، درآمد ملی است. اقتصاد مدرن که شامل نقل و انتقالات بی شماری از کالاها و خدمات گوناگون است، بسیار پیچیده می باشد. برای تحلیل و تنظیم فعالیت های اقتصادی در یک کشور مثل هر بنگاه تولیدی و تجاری که برای ارزیابی فعالیت هایش احتیاج به نگهداری حساب های مخصوصی دارد، ما نیز در سطح یک کشور محتاج به داشتن برخی معیارها هستیم. درآمد ملی، معیاری مهم برای سنجش عملکرد اقتصاد کل یک کشور می باشد. درآمد ملی که درآمد کل یک جامعه را نشان می دهد را می توان به صورت ساده زیر تعریف کرد: درآمد ملی عبارت است از ارزش کل پولی کالاها و خدمات نهایی که در مدت یک سال در اقتصاد ملی تولید می گردند.
این تعریف از درآمد ملی دارای ابعاد و اجزاء مختلفی می باشد که اکنون به شرح آن ها می پردازیم. درآمد ملی ارزش مقدار تولید کل در دوره معینی از زمان که معمولاً یک سال است را نشان می دهد. بنابراین درآمد ملی به طور معمول مربوط به سال خاصی می گردد و ارزش کل پولی کالاها و خدمات نهایی را در طول همان سال نشان می دهد. (1)
بُعد دیگر این تعریف این است که درآمد ملی ارزش کل تمام کالاهای تولیدی را نشان نمی دهد بلکه بیان کننده ارزش کل کالاهای نهایی می باشد. اختلاف در این است که کالاهای بی شماری وجود دارند که به نوبه خود در تولید کالاهای تولیدی دیگر مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین تولید کالاهای اخیر (نهایی) شامل اجزاء تمام کالاهای نوع قبل خواهد بود.
مثلاً چون آرد در تولید نان به کار برده می شود، ارزش کل نان شامل ارزش آرد نیز می گردد. اگر در ارزیابی درآمد ملی ارزش کالای قبلی (آرد) را به ارزش کالای بعدی (نان) اضافه کنیم عملی را انجام داده ایم که به آن محاسبه مضاعف گویند. بدیهی است که برای تعیین درآمد ملی نباید ارزش یک کالا را دوبار محاسبه کرد. برای تأکید بر این امر از کمله «نهایی» در تعریف درآمد ملی استفاده شده است که مبین آن کالاها و خدماتی است که مجموع ارزش آن ها درآمد ملی را تعیین می کند. وجود کلمه نهایی در تعریف فوق نشان می دهد که در تعیین درآمد ملی باید از محاسبه مضاعف ارزش کالاها خودداری شود.
1- مدار اقتصادی
برای تعیین درآمد ملی باید نقل و انتقالات پیچیده و متعددی که در اقتصاد مدرن وجود دارد را به صورت ساده ای درآوریم. ما می توانیم مدل ساده ای از اقتصاد را در نظر بگیریم که در آن تمام نقل و انتقالات در چند دسته که مخصوصاً برای تعیین درامد ملی لازم هستند، تقسیم شوند. این چنین مدلی فعالیت های اقتصادی یک کشور به طوریکه به آن «مدار اقتصادی» اطلاق می شود را نشان می دهد.برای توضیح بیشتر مدار اقتصادی، سیستم ساده ای را با دو بخش یعنی بخش بنگاه های تولیدی و خانوارها در نظر می گیریم. بخش بنگاه های تولیدی با استفاده از عوامل تولید، کالاهای نهایی را جهت فروش تولید می کند، درحالی که بخش خانوارها (فرض می شود مالک عوامل تولید باشد)،عوامل تولید را عرضه کرده و متقاضی اکتساب کالاهای نهایی جهت مصرف است. عاملین اقتصادی در بخش بنگاه های تولیدی را «تولید کنندگان» و در بخش خانوارها را «مصرف کنندگان» می نامند.
فعالیت های اقتصادی در بخش بنگاه های تولیدی و خانوارها انجام می گیرد که نتیجه آن انجام دو نوع نقل و انتقال بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان خواهد بود. از نظر تولیدکنندگان این نقل و انتقالات به صورت: 1- خرید عوامل تولید از خانوارها و 2- فروش کالاهای تولیدی به بخش خانوارها، انجام می شود. از نظر مصرف کنندگان نیز نقل و انتقالات مشابه ای به شکل: 1- فروش عوامل تولید به بخش بنگاه های تولیدی و 2- خرید کالاهای نهایی از بخش بنگاه های تولیدی تحقق می یابد. نقل انتقالات جریان کالاها، خدمات و پول در سیستم اقتصادی را می توان با کمک «مدار اقتصادی» در شکل (1) نشان داد.
اولین نکته ای که در شکل 1 ملاحظه می شود این است که نقل انتقالات بین توید کنندگان و مصرف کنندگان به صورت دو جریان متعادل و متقابل بین دو بخش انجام می شود، یعنی جریان «پولی» درآمد و مخارج، و جریان «واقعی» کالاها و خدمات. معمولاً در اقتصاد جریان پولی در جهت مخالفت جریان واقعی مربوط به آن قرار دارد.
1- سیستم اقتصادی هیچگونه ارتباط اقتصادی بین المللی ندارد (یعنی اقتصاد بسته است).
2- تولید فقط در بخش بنگاه های تولیدی تحقق می پذیرد.
3- تولید کنندگان تمام کالاهایی را که تولید می کنند، به فروش می رسانند یعنی کالاها در بخش بنگاه های تولیدی انبار نمی شوند.
4- مصرف کنندگان تمام درآمد خود را به مصرف می رسانند یعنی در بخش خانوارها نیز پس اندازی وجود ندارد.
5- دولت هیچگونه فعالیتی در اقتصاد مثل فعالیت های مربوط به مخارج عمومی و مالیات ها را انجام نمی دهد.
در پرتو این فرضیات واضح است که اندازه جریان قسمت بالای شکل 1 دقیقاً مساوی اندازه جریان قسمت پائین می باشد. شرح این موضوع ساده است. با وجود فروض مذکور نتیجه می شود که تولید باید مساوی فروش و درآمد مساوی مخارج باشد. بنابراین به نظرمی آید دایره کامل است و مدار درآمد و مخارج به خودی خود تمایل به تداوم دارد مگر اینکه این نظم به وسیله نیروهای خارجی مختل شود.
اگر برخی از فروض را که بر شمردیم در نظر نگیریم این مدل ساده ی فعالیت های کل اقتصادی تا اندازه ای پیچیده می گردد. گرچه با این وجود هنوز چهارچوب آن کم و بیش به صورت شکل 1 باقی خواهد ماند. مثلاً اگر دو فرض آخر را در نظر نگیریم تصویر کلی فعالیت های اقتصادی به صورت شکل 2 درمی آید ولی مکانیسم اصلی مدار اقتصادی به همان صورت قبلی باقی می ماند. این مدار را سه بخشی گویند چون بخش خانوارها، بنگاه های تولیدی و دولت فعالیت دارد. اگر فعالیت های اقتصادی خارجی (صادرات و واردات) را نیز در نظر بگیریم مدار، به مدار چهار بخشی تبدیل خواهد شد.
2- روشهای اندازه گیری درآمد ملی
به طور کلی از سه بُعد می توان به مدار اقتصادی نگاه کرد که نتیجه ی روند فعالیت های زنجیره ای می باشد که در آن تولید، درآمد را ایجاد می کند، درآمد، مصرف را به وجود می آورد و مصرف به نوبه خود ادامه تولید را میسر می سازد.بدین ترتیب جهت تعیین اندازه درآمد ملی سه روش مختلف وجود دارد. ما می توانیم آن را یا در مرحله تولید با اندازه گیری ارزش کالاهای تولیدی نهایی یا در مرحله درآمد به وسیله اندازه گیری مبالغ درآمد ناشی از پاداش عوامل تولید؛ یا در مرحله مخارج به وسیله تعیین میزان مخارج اقتصادی، تعیین کنیم. شیوه های مختلف نگاه کردن به مدار اقتصادی را روش های تولید، درآمد و مخارج تعیین درآمد ملی می نامند.
الف- روش تولید
ستاده های نهایی هر اقتصاد مدرنی شامل تعداد بی شماری کالاها از قبیل سیب، نان، پیراهن، قلم، صندلی و غیره، و تعداد بی شماری خدمات از قبیل خدمات درمانی، حقوقی، آموزشی و غیره می باشد. مقدار هر کدام ازاین کالاهای نهایی را در یکسال باب- روش درآمد
درآمد ملی را می توان براساس روش درآمد نیز به وسیله جمع پاداش عوامل تولید که درجریان تولید ایجاد شده اند، به دست آورد. بدین ترتیب مثلاً، ارزش کالای i (مساویکه
ج- روش مخارج
از نقطه نظر مخارج، درآمد ملی را می توان به وسیله جمع مخارج کل تولید کالاها و خدمات نهایی در سیستم اقتصادی به دست آورد. در مدل ساده اقتصاد فرضی که در شکل 1 نشان داده شده است، تنها نوع مخارج، مخارج مصرفی خانوارها می باشد که میزان کل آن را می توان از طریق جمع مخارج خانوارها برای کالاها و خدمات مختلفی که توسط آنها خریداری شده، محاسبه نمود. در مدل تفصیلی شکل2، جریان مخارج کل را می توان به وسیله جمع جریان های مخارج برای کالاها و خدمات در سه بخش عمده یعنی بخش خانوار، بخش تولیدی و بخش دولت، محاسبه کرد. بنابراین از نقطه نظر روش مخارج، درآمد ملی را می توان با استفاده از تساوی زیر تعیین کرد:که
واضح است که روش های سه گانه اندازه گیری درآمد ملی نتیجه ی مشابه ای را خواهند داشت (3) و هر سه روش مختلف اندازه گیری یک سطح از درآمد ملی را نشان می دهند. این موضوع در شکل 1 به وضوح دیده می شود. اگر از روش تولید یا مخارج استفاده کنیم در واقع سعی کرده ایم که درآمد ملی را به وسیله اندازه جریان درآمدی در قسمت بالای شکل مذکور اندازه گیری نمائیم. برعکس اگر براساس روش درآمد عمل کنیم در حقیقت در نظر داریم که جریان قسمت پائین مدار اقتصادی را اندازه گیری کنیم. اندازه جریان قسمت بالای مدار در حقیقت دقیقاً مساوی میزان جریان درآمد در نیمه پائین آن خواهد بود. در روش درآمد توضیحاً اضافه می شود سود که نوعی پاداش عوامل تولید مدیریت می باشد، مبلغی است که پس از کسر پاداش سایر عوامل تولید یعنی بهره مالکانه (مال الاجاره)، مزد و بهره از مبلغ کل فروش باقی می ماند. سود کل سیستم اقتصادی براساس این تعریف مساوی درآمد ملی منهای مجموع کل بهره ی مالکانه، مزد و بهره (سود تضمین شده بانکی) است.
3- معیارهای ارزیابی درآمد ملی
درآمد ملی که متغیری برای اطلاع از چگونگی فعالیت های کلی اقتصادی است می تواند به صورت های مختلف مورد استفاده قرار گیرد. یکی از معیارهای سنجش درآمد ملی، «محصول ناخالص ملی» (4) GNP خوانده می شود. محصول ناخالص ملی ارزش مجموع کالاهای نهایی تولید شده توسط اتباع یک کشور را قبل از کسر استهلاک نشان می دهد. استهلاک به معنی فرسایش و از بین رفتن کلااهای سرمایه ای مثل ماشین آلات و کارخانجات است. وجود دو کلمه ناخالص و ملی در تعریف فوق دارای اهیمت می باشد. شقوق مختلف این دو کلمه عبارات «خالص» و «داخلی» می باشد که ذیلاً به توضیح بیشتر آنها خواهیم پرداخت.الف- مفاهیم ناخالص و خالص
معمولاً کالاهای سرمایه ای که در امر تولید مورد استفاده قرار می گیرد در طول زمان قسمتی از ارزش خود را در اثر استهلاک و فرسایش از دست می دهند. بدین ترتیب مبلغی را برای مستهلک شدن این گونه سرمایه ها در نظر می گیرند. معمولاً این مبلغ اضافی را استهلاک گویند که مبین میزان مصرف سرمایه در جریان تولیدی می باشد.کلمه «ناخالص» را برای موردی به کار می برند که هنوز مصرف سرمایه در نظر گرفته نشده باشد یا به عبارت دیگر استهلاک کسر نگردیده باشد، در حالی که کلمه «خالص» مبین این موضوع است که مصرف سرمایه منظور شده و یا استهلاک کسر گردیده است. بنابراین می توان گفت که اختلاف بین محصول ناخالص ملی و محصول خالص ملی، استهلاک می باشد. یعنی:
استهلاک + محصول ناخالص ملی = محصول ناخالص ملی |
یا
استهلاک – محصول ناخالص ملی = محصول خالص ملی |
ب- مفاهیم ملی وداخلی
کلمه «ملی» در تعریف محصول ناخالص ملی به قیمت جاری مبین درآمد کلی است که ناشی از مشارکت اتباع یا افراد مقیم یک کشور در امر تولید در یک سال می باشد. بنابراین کلمه «ملی» برای تأکید بر این موضوع به کار برده می شود که محصول ملی شامل مجموع درآمدهای عوامل تولیدی است که به وسیله اتباع یک کشور عرضه می گردند. از طرف دیگر این امکان نیز وجود دارد که ارزش کل کالاها یا درآمدها را در چهارچوب مرزها جغرافیایی کشوری یعنی در «قلمرو داخلی» محاسبه کنیم. نتیجه ارزش یابی را محصول داخلی می نامند. محصول داخلی مجموع درآمدهای ناشی از مشارکت دارندگان عوامل تولید مقیم یک کشور می باشد و به این موضوع که عوامل تولید از طرف اتباع آن کشور عرضه شوند یا اتباع کشورهای خارجی، توجهی نمی شود. به عبارت دیگر اختلاف بین محصول ملی و محصول داخلی در این است که محصول ملی ناشی از جمع ارزش کالاهای نهایی تولید شده به وسیله اتباع یک کشور است در حالی که محصول داخلی، ارزش کالاهای نهایی تولید شده در یک منطقه جغرافیایی می باشد. بدین ترتیب محصول ملی با محصول داخلی به اندازه درآمد خالص عواملی که متعلق به خارج می باشد، اختلاف دارد.4- درآمد اشخاص
درآمد ملی مساوی مجموع درآمد عوامل تولید به خاطر مشارکت آنها در روند تولید است. این مفهوم، درآمدی که به وسیله افراد دریافت می گردد (که آن را درآمد اشخاص نامند) را نشان نمی دهد. درآمد اشخاص کل درآمدی است که از بخش های دیگر به طرف خانوارها جریان می یابد. به طور خلاصه رابطه بین درآمد ملی و درآمد اشخاص را می توان به صورت زیر نوشت:
دریافتهای انتقالی + سود توزیع نشده – درآمد ملی = درآمد اشخاص |
سود توزیع نشده مبلغی است که مجدداً سرمایه گذاری می شود و به عبارت دیگر پاداش عوامل تولید محسوب شده ولی در زمان ایجاد بین دارندگان آن توزیع نمی شود.
دریافت های انتقالی نیز اقلامی چون حقوق بازنشستگی، پرداخت های کمکی و رفاهی می باشد که در محاسبه درآمد ملی سال مورد نظر به حساب آورده نمی شوند.
5- درآمد قابل تصرف
درآمد قابل تصرف، کل درآمدی است که عملاً در اختیار افراد قرار می گیرد. اختلاف درآمد قابل تصرف و درآمد اشخاص مبلغی مساوی مالیات های مستقیم و غیرمستقیم می باشد. بدین ترتیب می توان رابطه بین درآمد اشخاص و درآمد قابل تصرف را به صورت زیر نوشت:
(T ) (7) - (PI ) (6)درآمد اشخاص = (DI ) (5) درآمد قابل تصرف |
معمولاً افراد درآمد قابل تصرف خود را بین مخارج مصرفی و پس انداز تقسیم می کنند. پس انداز مقداری از درآمد است که مصرف نمی شود.
پس انداز + مصرف = درآمد قابل تصرف |
6- درآمد ملی به قیمت جاری و درآمد ملی به قیمت ثابت
اگر درآمد ملی را براساس یکی از سه روشی که گفته شد، محاسبه کنیم، آن را درآمد ملی به قیمت جاری برای سال مورد نظر گویند. اگر بخواهیم درآمد ملی سال های مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم، در این حالت درآمد ملی به قیمت جاری نمی تواند با یکدیگر مقایسه شود زیرا افزایش قیمت ها در سال های مختلف در نظر گرفته نشده اند. مثلاً اگر بگوئیم درآمد ملی به قیمت جاری برای سال n مبلغ 100 ریال و برای سال n + 1 مبلغ 150 ریال است، از مقایسه این دو رقم نمی توان گفت که درآمد ملی واقعی به میزان 50 درصد در سال n + 1 نسبت به سال n فزایش یافته است چون ممکن است سطح قیمت ها در این دو سال ثابت نباشد. اگر سطح قیمت ها (قیمت سبدی از چندین کالا) 20 درصد در سال n + 1 در مقایسه با سال n افزایش یافته باشد، در این صورت 20 درصد افزایش در درآمد ملی ناشی از افزایش سطح قیمت ها بوده است و لذا می توان گفت که درآمد ملی واقعی که آن را درآمد ملی به قیمت ثابت نیز گویند، به میزان 30 درصد افزایش یافته است. برای تعیین درآمد ملی واقعی یا درآمد ملی به قیمت ثابت از شاخص قیمت ها استفاده می کنند. در این صورت می توان نوشت:**
معمولاً شاخص قیمت ها هر ساله به وسیله بانک مرکزی تعیین و اعلام می شود.
با مقایسه درآمد ملی واقعی در سال های مختلف می توان چگونگی روند فعالیت های اقتصادی یک کشور را ارزیابی کرد. چنانچه درآمد ملی یک سال نسبت به سال گذشته،افزایش نشان دهد، گویند اقتصاد رشد داشته است. درصد رشد درآمد ملی معیاری برای پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورها محسوب می شود.
7- درآمد سرانه
نسبت بین درآمد ملی بر تعداد جمعیت یک کشور را درآمد سرانه نامند. معمولاً از مفهوم درآمد سرانه برای ارزیابی رفاه یک ملت استفاده می کنند. بدیهی است که اگر توزیع درآمد ملی بین افراد در کشوری ناعادلانه باشد، مفهوم درآمد سرانه، مفهوم گمراه کننده ای خواهد بود.پی نوشت ها :
1- معمولاً کلمه کالا را به طور عام به کار می برند که در این صورت شامل خدمات نیز خواهد شد.
2- National Income=NI
3- البته در زمانی که برداشت ها از مدار مساوی تزریق ها به مدار باشد. جهت اطلاع از برداشت ها و تزریق ها مراجعه کنید به نظریه ها و سیاست ها در اقتصاد کلان، دکتر دولتشاهی.
4- Gross national Product – GNP
توجه کنید در مدار ساده اقتصادی وقتی پولی از مدار برداشت نشده و پولی به مدار تزریق نشود، خواهیم داشت:
GNP= NI
5- Disposable Income
6- Personal Income
7- Tax
8- Consume
9- Save
محتشم دولتشاهی طهماسب (1390) مبانی علم اقتصاد: اقصاد خرد، اقتصاد کلان تهران: چاپ سی و یکم، ویراست ششم (1390)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}